گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دیوان صائب تبریزی
غزليات
غزل شمارهٔ ۶۶۷۷


از فنای پیکر خاکی چرا خون می خوری؟
از شکست خم چرا غم ای فلاطون می خوری؟
در قفس روزی ز بیرون می خورد مرغ قفس
غم ز بی برگی چرا در زیر گردون می خوری؟
ای که می سازی ز می رخسار خود را لاله گون
غافلی کز دل سیاهی غوطه در خون می خوری
حفظ کن اندازه را در می که گردد ناگوار
گر ز آب زندگی یک جرعه افزون می خوری
کاهش و افزایش این نشأه با یکدیگرست
می خورد افیون ترا چندان که افیون می خوری
می رسد در سنگ صائب رزق لعل از آفتاب
اینقدر ز اندیشه روزی چرا خون می خوری؟